بی تردید جنگ نرم و سخت با آمریکا و اسراییل رقم خورده چه جامعه عوام یا خواص آن را بپذیرند یا نپذیرند.
بی تردید جنگ نرم و سخت با آمریکا و اسراییل رقم خورده ، چه جامعه عوام یا خواص آن را بپذیرند یا نپذیرند. درقاعده جنگ های نرم امروزی، ابتدا هجمه با رسانه های شنیداری و دیداری آغاز، سپس افکارعمومی جهانیان آماده پذیرش آن شده، بعد از آن نوبت به فرصت ظهور ابزارو آلات جنگی می شود تا ماجرای نیمه کاره جنگ رسانه ای را تمام کنند.
در جنگ دوم خلیج فارس پیش از آن که امریکا و هم پیمانا نشان جنگ با عراق را آغاز کنند، رسانه های جمعی آمریکا و اروپا با رگباری از اخبار راست و دروغ، جامعه عراق و جهانیان رامورد آماج تیرهای زهراگین رسانه ای خود قراردادند.
در آن زمان پنتاگون با تهیه گزارش ها و نمایش آنان از طریق شبکه های فاکس نیوز و سی ان ان، ازفعالیت های نظامی ارتش آمریکا در عرشه ناوهای جنگی و اسکادران های هوایی، ازابتدا ترس را به جان صدام و لشگریانش انداختند و قبل از آن که لشگرهای توانمند زرهی وپیاده عراق بتوانند کاری از پیش ببرند، فتیله جنگ خلیج فارس با سرنگونی صدام و ارتش بعث پایین کشیده شد.
تجربه جنگ روانی آن روزها و صدالبته جنگ رسانه ای اخیرامریکا، اسراییل و اروپا علیه کشور ایران و محور های مقاومت ازغزه تا یمن، نشانه ناخوشایندی از اجماع رسانه های استعمارگرجهانی، در تخریب وجهه حاکمیت و مردم ایران هست، هرچند هنوز مدیران ارشد سیاسی و نظامی به اهمیت جنگ روانی و رسانه ای اخیر آمریکا و اسراییل توجه خاصی نکرده اند.
بمباران اخبار ضدو نقیض درباره فقدان سردار قاآنی در ایران و لبنان، درروزهای گذشته، خبر مذاکره پنهانی ایران و اسراییل در بوداپست، بمباران انبارهای تسلیحاتی حوثی ها با بمب های سنگرشکن آمریکا و انگلیس، تصمیمات سیاسی و نظامی اسراییل در باره بمباران مناطق نظامی، تاسیسات نفتی و مراکز اتمی ایران، تیرباران پناهندگان افغانی درمرز سراوان سیستان و بلوچستان ، حملات تروریست ها درشرق کشور و ده ها خبر ریز و درشت براندازانه دیگر، در تخریب وجهه حاکمیت ایران در درجه اول ، دست افشانی معاندان و تقاضای براندازان برای بمباران سرزمین ایران، ازجمله صداهای ناهمگونی است که اخیرا درصدر اخبار رسانه های جهان قرارگرفته، به گونه ای که کشور دوست ایران، ترکیه نیز درصدد راه اندازی شبکه تلویزیونی فارسی برآمده تا به عبارتی ناراحتی ناشی از عدم گشایش «کریدور زنگزور» را سر مردم ایران خالی کند!
این موارد را نگاشتم تا به این موضوع مهم اشاره کنم که با وجود جنگ روانی و رسانه ای در فضای عمومی جهان، برخی از مدیران رسانه ای، دیپلماسی و تبلیغاتی ایران هنوز درخوابند و صدالبته برخی ازآنان به صورت هیجانی با صداهای نامفهومی، نه تنها کمکی به کنترل و رصد جنگ روانی موجود درایران و جهان نمی کنند بلکه به آشفتگی فضای رسانه ای و افکارعمومی جهان نیز دامن می زنند و به جز تولید مفاهیم مطایبه و هزل برای خوراک رسانه ای و افکار عمومی تاثیری در مقابله با جنگ روانی مدرن ندارند .
به نظر می رسد باید مرجعیت خاصی با صدای بلند و کشدار برسر آنان فریاد بزند افراد غیر کارشناس و نابلد در این روزهای سربی، ساکت شوند و بیش ازاین برای مردم ایران هزینه تراشی نکنند…
البته نیازی به رصد و بازگویی این گونه اخبار و گفتار مدیران میانی و امامان جماعت سراسرکشور نیست چون بازگویی مطالب آنان می تواند در همین یادداشت نیز مایه شرمساری مخاطبان شود.
هم اینک اخبارو شایعات غلط و تاثیرگذار از طریق فضای مجازی تا پشت گوش مردم و مدیران جامعه رسیده و چه بسا که بخشی از آن ها مورد تایید آنان قرارگرفته است.
مثالی در این باره بزنم تا شاید مضمون یادشده مورد تاکید قرارگیرد. «نقل است عده ای از مردم در مکانی تجمع کرده بودند ظریفی از ملانصرالدین پرسید آن جا چه خبره؟!
ملانصرالدین از سر بی تفاوتی گفت:« دارن آش میدن!
مخاطب ملا بدون معطلی به سمت جمعیت دوید، ملا نصرالدین لحظه ای درنگ کرد و با خود اندیشید :«نکند راست گفتم و آن جا بین مردم آش توزیع می کنند. این را گفت و خودنیز به سمت جماعت دوید….» در ماجرای اخبار راست و دروغ در باره فقدان سردار قاانی در ایران و لبنان، هیچ سازمان یا رسانه معتبری در ایران نتوانست در زمان ترویج شایعات فوق به خوبی از پس مدیریت شایعات در رسانه های آمریکایی، اروپایی و اسراییلی برآید وافزون برآن پس از حضور سردار قاآنی در ملاعام نیز، رسانه قابل اعتباری درایران نتوانست از این فرصت برای مقابله با تفکرات قالبی و کلیشه ای رسانه های غربی بهره رسانه ای ببرند. بنابراین چه در پذیرش شایعه فوق و چه در رد آن بازهم جامعه ایران بازنده میدان رسانه ای بود.
این صغری و کبری رسانه ای را چیدم تا به این مضمون و پرسش ها برسم: «درشرایط فعلی که قاعده جنگ روانی رسانه های شنیداری و دیداری دشمن در فضای مجازی و واقعی کشور نقش آفرینی می کند مدیریت رسانه جنگ روانی ایران در دستان چه کسانی است؟ به راستی چه کسانی عهده دار هدایت افکارعمومی داخلی و پدافند رسانه ای درجامعه جهانی را برعهده دارند؟
آیا صرفا می توان به بیانیه های کلیشه ای سخنگوی وزارت امورخارجه ایران بسنده کرد؟ چگونه می توان با اخبار راست و دروغ رسانه های دشمن مقابله کرد؟
متاسفانه کنش و واکنش های مدیریت رسانه ملی در طول این مدت، به دلایل فقدان مشروعیت و مقبولیت در جامعه، تاثیر پذیری آن چنانی در پی نداشته و به رغم آمارهای مخاطبان مرکز افکارسنجی ایسپا درباره مرجعیت رسانه ملی، هم چنان مدیران ریز ودرشت رسانه ملی برطبل ناراستی های آمارها می کوبند هرچند آن چه که عیان است چه حاجت به بیان هست!
به عبارت دیگر دروانفسای کوبش طبل های جنگ نرم و سخت دشمن و همفکرانش، باید عزم را جزم کرده و مدیریت رسانه ای واحد و قابل اعتباری با برنامه منسجم و هماهنگی دقیق عهده دارکنترل و هدایت افکارعمومی با مشارکت کارشناسان اهل فن رسانه و ارتباطات باشد. بی گمان مدیران نظامی، سیاستمدارن، دولت مردان، امامان جماعت و مدیران رسانه و غیره نیز درچارچوب همین سیاست گذاری و برنامه علمی و دقیق باید در پردازش و هدایت اخبارایران و محور مقاومت با هشیاری در باره افکارعمومی ایران و جهان، رصد و مدیریت رسانه ای شوند.
یادمان باشد وقتی دشمن دین و کیان ما با انبوه رسانه های شنیداری و دیداری در پشت دروازه های کشور قرار گرفته اند، باید فرصت را غنیمت شمرده، نباید خواب باشیم!
متاسفانه مرجعیت رسانه ای ایران به دلایل فیلترینگ، برخوردهای امنیتی با رسانه ها، تنگ نظری با خبرنگاران صادق و دلسوز، سانسور و ممیزی بیش ازحد نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، تاحد زیادی ازبین رفته وشوربختانه مرجعیت رسانه به رسانه های دشمن و برانداز خارج از کشور منتقل شده است. به همین دلیل هرگونه مطلب راست یا دروغی از سوی آن ها در رسانه های مکتوب و مجازی مطرح ، و لقلقه دهان شبکه های اجتماعی و رسانه ای داخل کشور می شود.
فرانسیس بیکن فیلسوف، سیاستمدار، دانشمند، حقوقدان و نویسنده انگلیسی در باره قاعده پس زنی افکار و نظرات در قرن شانزدهم می نویسد:« زمانی که انسان یک بار نظر خود را مطرح می کند هرچیز دیگری به غیر نظرات و پیشنهاد هایی که موافق فکرو نظرش باشد، رد می کند.هرچند ممکن است نظرات و افکاری که دیگران بیان می کنند اتفاقا منطقی و درست به نظر برسد اما فرد با آن ها مخالفت می کند وآن ها را نادیده می گیرد یا با استفاده از این روش های مصنوعی به افکارو عقاید خودش مهرتایید می زند»
کافی است به حجم روایت های منتشر شده در باره بود و نبود سردار قاآنی درطول دو هفته اخیر در شبکه های اجتماعی و رسانه های شنیداری و دیداری داخلی و خارجی توجه کنیم تاثیری که این قسم اخبار و شایعات در افکارعمومی برجای گذاشت به اندازه تاثیر حضور ایشان در رسانه ملی نبود و نمایش حضور او در مراسم تشییع جنازه شهید نیل فروشان، دررسانه ملی ، نتوانست برای ضد حمله جنگ روانی رسانه های دشمن، بهره خوبی به بار بیاورد.
متاسفانه به رغم تجربه های موفق جنگ روانی در۸سال دفاع مقدس و جنگ های تبلیغاتی بادشمنان سرزمین ایران، مدیران رسانه و جنگ روانی ایران هم چنان از روش های کهنه و منسوخ سود می برند.
به قول حاج میرزامحمدخان مجدالملک در رساله مجدیه:
من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدن…
2727
No responses yet