کمتر کسی فکر میکرد این کویر بیآب و علف با کوههای ماسهای عجیبش که در فیلم نشان داده میشد، جایی در دل کویر مرکزی خودمان باشد. این گزارش در ویژهنامهایرانشناسی، ماهنامه سرزمینمن در اسفند۱۳۸۷ منتشر شده است.
همشهری آنلاین، بعد از این فیلم بود که همه توجهها به تصاویر آن جلب شد و اینکه این بیابان از کجا سر از فیلم آقای کارگردان درآورده است؛ تصاویری که گروه پیش تولید در چند ماه گشتزنی در کویر سرانجام مجبور شدند تنها گلچینی از آنچه را که دیده بودند، نشانمان بدهند و به ما یادآوری کنند که برهوتی به این زیبایی، خیلی هم دور نیست و جایی است در همین نزدیکی.
– سحابی محل تولد و مرگ ستارههاس. همه ستارهها برمیگردن به اون جایی که ازش متولد شدن.
– نمیدونستم ستارهها هم میمیرن.
– همهشون میمیرن. خیلی از ستارههایی که ما الان میبینیم، شاید میلیونها ساله که مردن ولی ما به خاطر مسافتی که باهاشون داریم، هنوز داریم آنها را میبینیم.
– یعنی این قدر دورن؟
– «خیلی دور… خیلی نزدیک…» و این کاملا بهاین بستگی دارد که ستارهها را در آسمان کویر ببینی یا در آسمان دود گرفته شهر. آسمان به حد باورنکردنیای در کویر پایین میآید؛ تا حدی که میشود دست را دراز کرد و چند تایی ستاره برای روز مبادا چید؛ اتفاقی که با تصاویری که فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» از کویر نشانمان داد، چندان هم دور از ذهن به نظر نمیرسد.
سایه عجیب شنها
نزدیک غروب است و میشود قرص نیمه سرخ خورشید را از لابهلای کلوتها دید. سایه ماشین روی تپههای شنی کنار جاده مدام خیلی دور و خیلی نزدیک میرود. آفتاب نزده مرد تک و تنها به دنبال گروه ستارهشناسی و پسرک مریضاحوالش راهی کویر شده و حالا بعد از یکی دو روزی که جادههای کویر را زیر پاگذاشته، به یک دو راهی وسط بیابان برهوت رسیده است؛ بیابانی در نزدیکی کرمان و در منطقهای زیبا به نام «شهداد» که تا چشم کار میکند، پر است از کوههای عظیم و عجیب و غریب ماسهای که به قول نجفی، مدیر تولید خیلی دور، خیلی نزدیک، «جان میداد برای گمشدن دکتر».
«شهداد» منطقهای است در حاشیه غربی کویر لوت و در ۱۰۰ کیلومتری شرق کرمان. منطقهای که تا باستانشناسان حدود ۴۰ سال پیش ظروف سفالی، اشیای فلزی و سنگی و گورهایی مربوط به اواخر هزاره چهارم قبل از میلاد در آنجا پیدا نکردند، باورشان نمیشد هیچ جنبندهای بتواند از آن برهوت جان سالم به در ببرد.
اثباتی، طراح صحنه فیلم هم تعریف میکند که در جستوجوهای اولیه قرار بوده فقط یک سری صحنههای عبوری را از کلوتهای منطقه شهداد بگیرند که به پیشنهاد او، میرکریمیتمام سکانسهای پایانی فیلم – از گم شدن دکتر گرفته تا گرفتار شدنش در توفان شن – را در این منطقه فیلمبرداری میکند.

در جستوجوی لوکیشن
نجفی چندین فیلم مستند و داستانی در کویر کار کرده و راه و چاه فیلمسازی در بیابان را خوب میداند؛ برای همین هم میرکریمی سراغ او میرود. نجفی برای پیدا کردن لوکیشنهای جناب کارگردان تقریبا همه کویر مرکزی و لوت را زیر پا میگذارد و از همه مسیر عکس و فیلم تهیه میکند و برای میرکریمی میآورد؛ تا اینکه در بازبینی نهاییای که با میرکریمی و اثباتی انجام میدهند، تقریبا تمام لوکیشنها مشخص میشوند؛ لوکیشنهایی با فاصلههای عجیب و غریب ۵۰۰-۴۰۰ کیلومتری از هم فقط برای یک سکانس.
نجفی میگوید: «کویر کاشان با وجود اینکه به تهران نزدیک بود افق چندانی نداشت و آن زیبایی بصریای را که میخواستیم، به ما نمیداد؛ مثلا آن صحنهای که دکتر بنزین تمام میکند و در کویر با آن پیرمرد بنزین فروش برخورد میکند را ما در جایی نزدیکیهای راه آهن نایین در کویر مرکزی گرفتیم چون به برهوت آنجا و مناظری که تا افق، بیابان محض باشد، احتیاج داشتیم». و بعد تعریف میکند درست از جایی که دکتر وارد دخمه بنزینفروش میشود را ۵۰۰ کیلومتر آن طرفتر در یکی از اتاقهای کاروانسرای دربند در حوالی راور کرمان فیلمبرداری کردهاند.

را در آنجا پیداکردند
کاروانسرایی در بند
نجفی میگوید برای پیدا کردن کاروانسرای دربند، وجب به وجب کویر را زیرورو کردهاند: «در ابتدا کاروانسرای مرنجاب کاشان در نظرمان بود. آن موقع، کاروانسرا در حال بازسازی بود. از پشت درکه نگاه کردیم، داخل هم نشدیم و از همان جا برگشتیم». او میگوید کاروانسرای پاسنگان در حوالی قم هم زیادی مخروبه بوده و کاروانسرای سن سن در نزدیکی کاشان، کاملا تغییر کاربری داده و حیاط آن به زمین فوتبال تبدیل شده بود. جدای از همهاین دلایل، گروه به اصرار محمدرضا گوهری – نویسنده – به دنبال یک کاروانسرای ۲ طبقه میگشتند. نجفی میگوید: «من بارها به محمدرضا گوهری گفتم که امکان ندارد چنین کاروانسرایی وجود داشته باشد…».
کاروانسراها از بزرگترین بناهای دوران صفویهاند که بیشتر به شکل مربع یا مستطیل هستند و در ورودیشان دالانی با طاقی قوسی شکل بین ورودی و حیاط وجود دارد که فضایی بوده برای اسکان حیوانات. معمولا هم دورتا دور حیاط، سکوهایی برآمده با طاقهایی وجود داشته که حجرههای جمعوجوری برای اسکان مسافران بوده است. نجفی مطمئن بود کاروانسرای ۲ طبقه وجود ندارد اما آقای نویسنده اصرار داشت که چنین کاروانسرایی را در دوران کودکی دیده و این فضا را ذهنی خلق نکرده است؛ تا اینکه نجفی به راور کرمان و کاروانسرایی به نام دربند میرسد؛ «وارد که شدیم، دیدم کاروانسرا ۲ طبقه است اما اصلا در و پیکر نداشت و شده بود اتراقگاه قاچاقچیها. مجبور بودیم با آقای اثباتی و گروه دکور آنجا را بازسازی کنیم.».

کویر خوش خط و خال
مرد بعد از سالها زندگی در فرنگ و یک ازدواج ناموفق، دیگر چیزی به نام روابط انسانی و شور زندگی برایش باقی نمانده و تبدیل شده به یک دکتر عصا قورت داده که حتی نمیتواند ۲ کلمه پدرانه با پسرش حرف بزند. اما داستان قرار بود طوری پیش برود که با سر به بیابان گذاشتن دکتر، این حس فراموش شده دوباره زنده شود ولی رنگ خاکی کویر برای زنده کردن چنین حسی، زیادی بیروح بود.
اثباتی هم برای رنگ دادن به کویر، تا میتواند ترفند میزند؛ از باغچه گلکاری شده کاروانسرا گرفته تا اتاق پر رنگ و لعاب خانم دکتر؛ تا اینکه کار به جایی میرسد که مجبور میشوند کویر را با گازوئیل رنگ کنند؛ «سایه روشنها زیر تابش شدید آفتاب خیلی تخت میشد؛ مخصوصا اینکه زمان فیلمبرداری هم به تابستان افتاده بود.
ما هم چارهای نداشتیم غیر از اینکه تمام جادهها و پستی و بلندیهایی را که در فیلم میبینید، با پمپهای بزرگ گازوئیل رنگ کنیم تا سایهها همان چیزی شوند که میخواهیم». و بعد تعریف میکند که گازوئیل، رنگ قهوهای خوشرنگی دارد که میشود تونالیتههای مختلف قهوهای را از آنها به وجود آورد.

بیماری ناشناخته
گروه برای فیلم برداری به کلی مجوز احتیاج دارد که تا آنها از راه برسند تابستان هم شروع میشود؛ فصل گرمای دیوانه کننده و از همه بدتر عقرب و مار. اما گروه چارهای ندارد جز اینکه کار را شروع کند. نجفی میگوید: «از محلیها ترفند خوبی یاد گرفته بودیم که باعث شد کسی آسیب نبیند.
آنها دور تا دور خانههایشان را گازوئیل میپاشیدند و بوی تند گازوئیل هم مار و عقربها را فراری میداد». اما بزرگترین مشکل، پیدا کردن یک اقامتگاه درست و درمان برای اسکان گروه ۴۰ نفره بود. اثباتی میگوید: «با اینکه کویر هم برای توریست داخلی و خارجی به شدت جذاب است و میتواند به یکی از عمدهترین منابع جذب توریست تبدیل شود اما متاسفانه هتل مناسبی برای اسکان گروه وجود نداشت. » و بعد تعریف میکند که یک بار هم فیلمبرداری به دلیل بیماریای که میرکریمیگرفتارش میشود چند صباحی تعطیل میشود؛ بیماریای که چندان هم سر در نمیآورند چی است و به مرور زمان آقای کارگردان خود به خود خوب میشود.
اما نجفی یکی از بزرگ ترین مشکلاتشان را نگهداری نگاتیوها در دمای بالای ۴۰ درجه میداند و میگوید: «از همه بدتر هم اینکه هیچ سینمایی وجود نداشت تا بتوانیم راشها را ببینیم. برای همین هم مجبور بودیم آنها را شبانه به تهران بفرستیم که این خودش ۴۸ ساعتی زمان میبرد. ما هم مجبور بودیم در این مدت در همان لوکیشن بمانیم تا به ما خبر بدهند راشها مشکلی ندارند و میتوانیم لوکیشن را ترک کنیم». البته بعدش تعریف میکنند که تمام مدت بیکاریشان به گپ و گعدههای چندین و چند ساعته یا گل کوچیک میگذشته و این علافی خیلی هم به ضررشان تمام نمیشده است.

با طاقهای برآمده برای اسکان مسافران داشتند
ثروتی از شن و رویا
با وجود همهاین حرفها، اثباتی و نجفی آرامشی را که در کویر به عنوان یک لوکیشن طبیعی داشتند، بهترین اتفاق میدانند؛ اتفاقی که خیلی از سینماگران به دلایل اقتصادی چندان زیر بارش نمیروند و خودشان را به همان فضاهای شهری محدود میکنند. متاسفانه نگاه فیلمسازان ما به کویر بیشتر در حد تصاویری از زمینهای خشک و بیآب و علف است که شخصیتهای داستان به میزان گناهکار بودنشان در کابوسهای شبانه میبینند. در حالی که کویر به خاطر چشمانداز بکر و رویاگونهاش برای فیلمسازان بیشتر یک ثروت بصری به حساب میآید تا محدودیت.
کد خبر 760084 منبع: سرزمین من
-
۵۰ قرن پیش مردمان شهر سوخته چشمی مصنوعی ساخته بودند
-
همه چیز درباره اسلیمی؛ هنر ناب ایرانی | عقرب زلف کجت با قمر قرینه
-
تاریخچه بادگیرهای پایتخت | روزگاری بادهای تهران مهمان بادگیرهای این شهر بودند
-
زیباترین کویر دنیا در مرکز ایران | دوست دارید به کویرهای فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک، سفر کنید؟
-
جنجال جدید مولوی عبدالحمید در نماز جمعه | این خیـانت را فراموش کردی؟
-
یک امام جمعه: هر کس ایران را دوست دارد خودروهای بیکیفیت داخلی ثبتنام نکند | عدم خرید برای عدهای کابوس است
-
این درخت را بکارید طلا برداشت میکنید
-
با هنجارشکنان در حجاب برخورد قاطعانه شود | جامعه سالم نیازمند پوشش زنان و مردان است | مرجعیت فکری و رفتاری برخی خانوادهها ماهواره و فضای مجازی است
-
قرارداد اجاره و دریافت کد رهگیری برای موجر و مستاجر رایگان شد | مراحل ثبت قرارداد اجاره در سامانه معاملات املاک و مستغلات
-
اعتراف بزرگ یک استقلالی؛ دربی حذفی را هم می بازیم مگر آنکه با یک نفر صحبت کنند | این مربی باید جانشین ساپینتو شود!
-
پیش بینی بازار سرمایه در روزهای آینده | روند صعودی دوباره آغاز میشود؟
-
این درخت را بکارید طلا برداشت میکنید
-
جنجال جدید مولوی عبدالحمید در نماز جمعه | این خیـانت را فراموش کردی؟
-
گیاهی که چربی خون را کاهش میدهد و تببر است
-
این ادویه شفا بخش هم شما را لاغر میکند و هم مشکلات مفصلی و آرتروزتان را درمان میکند
-
استقلال به یک دلیل واضح دربی حذفی را هم می بازد | بعد از رفتن یک مهاجم فوتبال ایران گلزن تمام عیار ندیده است!
-
پیغام مربی اروپایی به قلعه نویی؛ این بازیکن را راضی کن دوباره به تیم ملی برگردد!
-
استقلال نه؛ مجیدی سرمربیگری این تیم را می خواهد | دورخیز بلند فرهاد برای نیمکت خبرساز خارجی
-
اعتراف بزرگ یک استقلالی؛ دربی حذفی را هم می بازیم مگر آنکه با یک نفر صحبت کنند | این مربی باید جانشین ساپینتو شود!
-
۳دلیل غیبت ایران خودرو در مرحله دوم فروش سامانه یکپارچه خودرو
-
پیش بینی بازار سرمایه در روزهای آینده | روند صعودی دوباره آغاز میشود؟
No responses yet